چطور انسان شادی باشیم و گناهان خود را ببخشیم؟
به احتمال زیاد همه ما در طول زندگی مان بارها اشتباهاتی انجام داده ایم که بابت آن بسیار سرخورده شده ایم و خودمان را سرزنش کرده ایم اما باید یاد بگیریم که چطور خودمان را ببخشیم و دوست داشته باشیم و زندگی شادتری را تجربه کنیم در این مقاله قصد داریم تا در خصوص این موضوع بیشتر صحبت کنیم پس با ما همراه باشید.
چطور خودمان را ببخشیم و انسان های شادتری باشیم؟
«چطور به اینجا رسیدم، چطور ممکن است چنین گندی زده باشم؟!» این مکالمات ذهنی، برای خیلی از ما پیش آمده است.همهٔ ما اشتباهاتی مرتکب شدهایم و تصمیمهای غلطی گرفتهایم که گاهی پیامدهای پرهزینه ای داشتهاند.
خود بخشودگی یا بخشیدن خودمان، به این معنی است که بتوانیم خودمان را به خاطر این اشتباهات و تصمیمهای غلط ببخشیم.
در این مطلب به شما میگوییم چرا خود بخشودگی مهم است، چطور از دشواری آن بکاهیم و به آدم های شادتری تبدیل شویم.
اوضاع همیشه بر وفق مراد پیش نمی رود. کارها و اعمال ما همیشه بازتابی از خود واقعی ما نیستند، این مسئله در مورد دیگران هم صدق میکند.
با این حال، بخشیدن دیگران معمولا آسان تر از بخشیدن خودمان است. گویا ما آنقدر که به خودمان سخت میگیریم، در مورد دیگران سخت گیری نمیکنیم.
اما فراموش نکنید آن طور که «روپی کاپور» شاعر کانادایی هندی تبار میگوید: «برای درمان زخم، باید به آن رسیدگی و نوازشش کنید!»
چرا خود بخشودگی اهمیت دارد؟
بر مبنای نظر کارشناسان، بخشیدن اضطراب را کاهش میدهد که نتیجهٔ آن تقویت سیستم ایمنی بدن است. بخشیدن، بیماریها و اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب را تسکین میدهد، با کاهش خشم و تقویت سلامتی قلب، به تقویت سلامت عمومی بدن منجر میشود.این روزها که اضطراب و افسردگی این قدر گسترده و همه گیر است، با بخشیدن خودمان به بهبود و حفظ سلامتی خود کمک میکنیم. اگر راهی برای بخشیدن خودمان و دیگران پیدا نکنیم، گرفتار نگرانی و خودخوری میشویم.
گاهی ما درسهای دردناکی از زندگی میگیریم. اما قرار نیست با استمرار این درد، پیوسته خودمان را عذاب دهیم. این درد لزوما بزرگ و پیچیده نیست.
همین که از اشتباه مان نمیگذریم و رهایش نمیکنیم، مایهٔ درد و رنج است. اشتباهی که شاید ناخودآگاه هم نباشد؛ ممکن است بدانیم چرا چنین تصمیمی گرفتیم، و این گاهی وضعیت را دردناکتر هم میکند.
باید بدانیم بیزاری از خودمان، هیچ سودی ندارد، درحالی که خود بخشودگی مزیتهای بسیاری دارد. نخستین گام برای بخشیدن خودمان پرسیدن این سؤال است: چرا اشتباه کردم؟
اشتباه کردن و گرفتن تصمیم های غلط، هیچ ربطی به اینکه چه کسی هستیم و میتوانیم به چه کسی تبدیل شویم، ندارد. اشتباهات ما نباید از ارزشی که برای خودمان قائلیم، بکاهند!
ما انسانیم. هر انسانی اشتباه میکند! ما به دلایل گوناگون برخی کارها را انجام میدهیم. نکتهٔ کلیدی یافتن دلیل انجام کارهاست.
با شناسایی دلیل، میفهمیم چطور به این نقطه رسیدیم و میتوانیم دربارهٔ ادامهٔ مسیر تصمیم بگیریم.
خود بخشودگی در آشفتگی و شرایط ناگوار
گاهی با پذیرش آشفتگی ای که ایجاد کرده ایم، آسیب پذیری ما بیشتر برای عزیزان مان آشکار میشود. این کار ممکن است منجر به افشای حقایق مهم تری درباره ما شود و نتایج مهم تری برای ما داشته باشد؛ وقتی میپذیریم که کامل نیستیم، دیگران راحت تر با ما ارتباط برقرار میکنند و ما را قوی تر میبینند.گاهی یک عذرخواهی ساده، تأییدی است بر پاسخگو بودن و اینکه با وجود تقلایمان قدرتمند و استوار هستیم. «معذرت میخوام، سعی میکنم جبران کنم» شروع خوبی است. این به معنی این نیست که همه چیز بی عیب و نقص خواهد بود اما نشانهٔ این است که میتوانیم (و میخواهیم) برای ترمیم و بهبود وضعیت موجود تلاش کنیم.
استقامت در آشفتگی، یعنی ما در برابر دیگران و خودمان وانمود نمیکنیم که اوضاع رو به راه است؛ یعنی ما پای عمل و باورمان میایستیم، یعنی کم کم درمان میشویم و آرام میگیریم.
هدف پایانی، رهاکردن گذشته است. رهاکردن یعنی خودمان را به خاطر آنچه نمی دانستیم و آنچه به گمانمان باید (یا نباید) انجام میدادیم، کمبودها و اشتباهاتمان ببخشیم اما هم زمان دست از پاسخ گو بودن نکشیم.
در این مسیر، باید اشتباه را شناسایی کنیم، تصمیم بگیریم دیگر آن را تکرار نکنیم و مسئولیت آسیبها و خسارتهای ایجاد شده را بهعهده بگیریم.
باید دست از سرزنش کردن خودمان برداریم. این مهارتی دشوار است که در گذر زمان به دست میآید اما این دشواری به سلامتیمان و بازگشت به وضعیت عادی می ارزد.
گاهی خود بخشودگی به معنی یافتن خوشی به جای اندوه است. با رهاکردن یاد میگیریم که زندگی کنیم. گاهی افسوس و پشیمانی طبیعی ست اما قرار نیست باقی زندگی را در اندوه و پشیمانی سپری کنیم.
بعضی وقت ها شاید لازم باشد خودمان را نه به خاطر انجام کار اشتباه، بلکه به خاطر انجام کار درست ببخشیم؛ کار درستی که از پیش می دانستیم با هزینهٔ گزافی همراه است اما مایل به انجامش بودیم.
۴ تمرین برای خودبخشودگی و داشتن زندگی شاد
سؤال اساسی این است که چطور خودمان را ببخشیم؟ مهربان باشیم. مهربانی را امتحان کنیم!۱. خودمهرورزی داشته باشیم
خودمهروزی یعنی با خودمان همدلی کنیم، هم دلانه با خودمان صحبت کنیم. خودمهرورزی پیش نیاز خود عشق ورزی است؛ عنصری که تقریبا برای هر چیزی در زندگی لازم است.در مقایسه با خودمان، ما معمولا با دیگران مهربانانه تر رفتار میکنیم. کافیست با خودمان مهربان تر باشیم. اگر در خودگویی تان در حال سرزنش کردن خودتان هستید، از خود بپرسید «اگر این اتفاق در مورد شخص دیگری افتاده بود، چه فکری میکردم؟ آیا همین احساس را در مورد آنها داشتم؟» همان مهر و همدلی را که نسبت به دیگران نشان میدهید، نثار خودتان کنید.
احساس خجالت زدگی بخشی از روند درمان است و باعث میشود در آینده هشیارانه به دنبال راههایی برای انجام بهتر کارها و اجتناب از اشتباه باشیم.
همچنین کمک میکند هنگام تصمیم گیری های دشوار، بتوانیم نتایج و پیامدها را بپذیریم. اما بدانید که برای ایجاد تغییرات چشمگیر، نمیتوانیم پیوسته با ترس و شرم زندگی کنیم. درواقع در چنین وضعیتی نمیتوانیم تغییر بزرگی ایجاد کنیم!
۲.احساس گناه را از خودمان دور کنیم
احساس گناه نه تنها کمکی به بهبود وضعیت یا تقویت خودمان نمیکند، بلکه روحمان را فرسوده میکند. شاید برای مدتی کوتاه و پس از ارزیابی خودمان، مؤثر باشد اما در نهایت ما انسان هستیم و نیاز به همدلی و مهربانی داریم. احساس گناه باعث میشود، آنچه را نیاز به تغییر دارد شناسایی کنیم اما این حس نباید درونمان ماندگار شود!احساس گناه ممکن است باعث شود گمان کنیم به اندازهٔ کافی خوب یا شایسته بخشیده شدن نیستیم، درنتیجه نمی توانیم به زندگی طبیعی مان برگردیم و به جایگاهی که توانایی و شایستگی اش را داریم، برسیم.
اگر عشق میورزیم، باید آن را نثار خودمان هم بکنیم. حتی اگر شکست خورده هستیم باید بدانیم که ارزشمند و شایسته عشق هستیم. نگذارید احساس گناه، خوبی را در درونتان خاموش کند، انگیزه و نیرویتان را برای زندگی از بین ببرد و شادی شما را نابود کند.
۳.یاری گر دیگران باشیم
رنجها و زخمهای ما میتوانند دلیلی باشند برای انجام کارهای خیر بیشتر، حتی اگر نتوانیم اوضاع را رو به راه کنیم. این دردها و رنجها، درسهایی هستند که فراگرفته ایم. ما میتوانیم خودمان را ببخشیم و هم زمان به دیگران هم کمک کنیم.کمکهای ما تنها به امور خیریه محدود نمیشوند، تصمیم گیری بهتر ما میتواند کار خیر باشد. میتوانیم به نیازمندان کمک کنیم.
فعالیت داوطلبانه داشته باشیم، کسانی را که احساس تنهایی میکنند، همراهی کنیم، به درد دل آدمها گوش دهیم. با کمک به دیگران، بهتدریج خودمان را میبخشیم.
درواقع، با کمک به دیگران برای گذر از موقعیت های دشوار و دردناک، راهی برای گذر از دشواریها و دردهای خودمان پیدا میکنیم.
حقیقت این است که ما همان گونه که به دیگران کمک میکنیم، میتوانیم و باید به خودمان کمک کنیم! ما با شنیدن درد دل دیگران دربارهٔ کوتاهی ها و شکست هایشان، توجه، آسودگی، همدردی، بخشش و عشقی را نثارشان میکنیم که اغلب از خودمان دریغ میکنیم!
بنابراین روشن است که میدانیم چه باید بکنیم. کافیست همان مهر و بخششی را که سخاوتمندانه به دیگران ارائه میکنیم، به خودمان پیشکش کنیم.
پس برای اینکه دوباره به زندگی برگردیم، به دیگران کمک میکنیم. با نشان دادن مسیر به دیگران، راه خودمان را هم پیدا میکنیم. خواهید دید که این گونه، بخشیدن خودتان ساده تر میشود.
۴.درونیاتمان را آشکار کنیم
برای رسیدن به آرامش، میتوانیم دربارهٔ آسیب پذیری هایمان با دیگران صحبت کنیم. بهتر است به نکات و رویدادهایی که توجه دیگران را جلب می کنند، اشاره کنیم؛ مانند روشی که مددجوها در جلسات گروهی حمایت گر مثل جلسات معتادان گمنام، از خودشان می گویند.دوست داریم دیگران چه چیزی از ما بدانند؛ همان را بگوییم. این گونه هم آنها ما را میشناسند و هم ما درک بهتری از خودمان پیدا میکنیم! در نتیجهٔ این درک بهتر، یاد میگیریم نقاظ ضعفمان را آشکار کنیم درحالی که توانمندی هایمان را شناسایی میکنیم.
قرار نیست حرف هایمان را همه جا با صدای بلند جار بزنیم. کافی است چند نفری از اطرافیانمان، از وضعیت ما و احساساتمان باخبر باشند.
آشکارسازی نیازمند شجاعت است؛ هرچند ممکن است راه حل نباشد اما گامی برای شروع است. در این مسیر دیگران میتوانند افکار و فرضیات نادرست ما را شناسایی و گوشزد کنند. شاید به خاطر اشتباهمان لایق سرزنش باشیم، شاید هم نباشیم اما به هر حال با ادامهٔ سرزنش خودمان زندگی سازنده ای نخواهیم داشت.
ما میتوانیم، اعمال، حالت و برخوردمان با دیگران را اصلاح و هم زمان تمرین خودبخشودگی کنیم. بهعبارتی میتوانیم پاسخ گو باشیم و هم زمان از حرکت رو به جلو و پیشرفت، باز نمانیم.
در هنگام پیش روی، ممکن است متوجه شویم برخی همراهی مان نمیکنند. ممکن است آنها هنوز آمادهٔ این کار نباشند. هم چنان که پیش میرویم و آسیبها را جبران میکنیم، میتوانیم راه های بهتری برای همراه کردن دیگران پیدا کنیم! حتی، با اطمینان میگویم، میتوانیم به شادی و خشنودی برسیم!
سخن پایانی
برای پیشرفت، مانند خیلی از کارها، باید قوی باشیم. کسب این توانایی هرقدر دشوار، بهتر از این است که خودمان را به درد و رنج ببازیم! با درک اینکه ارزشمند هستیم، میتوانیم با شادی و رضایت به جلو پیش برویم.در این لحظه و پس از خواندن این مطلب، شاید هنوز هم شک و تردیدهایی داشته باشید اما بدانید که هر چه بیشتر به خودتان عشق بورزید، لحظههای شاد بیشتری خواهید داشت. با سپردن خودمان به عشق، به آرامش میرسیم. عشقی که حتی در شکستها و کمبودها میتوانیم آن را پیدا کنیم.
وقتی بپذیرم که ما انسان هستیم، انسانی که فراتر از کارها و اعمالش است، انسانی که همان گونه که هست کامل و کافی است، خود بخشودگی برایمان آسان خواهد بود.
منبع: سایت چطور
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}